موادم را دزدید، کشتمش

به گزارش دانلود باران، میلاد، پسر 19ساله ای است که هفت ماه است به اتهام قتل مردی معتاد راهی زندان رجایی شهر کرج شده است. معتاد به شیشه بود و می گوید همین اعتیاد باعث شد مرتکب قتل شود. 20هزار تومان به مردی معتاد داد تا او برایش شیشه بخرد اما مرد معتاد سرش کلاه گذاشت، پول را پس نداد و باعث شد میلاد دست به چاقو ببرد و او را بکشد.

موادم را دزدید، کشتمش

به گزارش گروه حوادث دانلود باران، روز و شب های این هفت ماه برایش تکراری شده و منتظر روزی است که باید در دادگاه از خود دفاع کند. در پشت صحنه یک جنایت این هفته پای حرف های میلاد 19 ساله نشستیم و حبیب ا... صادقی، بازپرس دادسرای جنایی تهران در یادداشتی به ریشه های این جنایت پرداخت.

حسرت دیدن مادرم را دارم

دست ها و پاهایش زنجیر شده و به سختی تکان می خورد. روی پاهایش به سختی راه می رود. آن قدر گریه کرده که حال درستی ندارد. زیر لب می گوید ای کاش او را نمی کشتم و قاتل نمی شدم. فرصتی دست داد تا با او صحبت کنیم که می خوانید.

قبل از زندان چه کاره بودی؟

با گاری ام زباله گردی می کردم.

چه کسی را کشتی؟

یک مرد معتاد.

چرا؟

او سرم کلاه گذاشته بود. 20 هزار تومان به او دادم برایم شیشه بخرد که پول را برداشت و برای مصرف خودش شیشه خرید. چند شب بود مواد نداشتم که مصرف کنم و خمار بودم. مقتول چند بار برایم شیشه خریده و پولش را داده بودم، اما نمی دانم چرا این دفعه نه مواد برایم خرید و نه پولم را پس داد. عصبانی شده و با چاقو او را کشتم.

از خانواده ات بگو.

وقتی بچه بودم پدرم از دنیا رفت و بعد از چند سال مادرم ازدواج کرد. من و خواهرم پیش مادرمان رفتیم و برادرم پیش خانواده پدری ام. آن مرد با من رابطه خوبی نداشت و مجبور شدم از خانه فرار کنم.

بعد از فرار کجا رفتی؟

در بوستان ها و ترمینال صبح را شب می کردم. گاهی با گدایی، اسپند دود کردن و پاک کردن شیشه خودروها. این اواخر هم زباله جمع کن شدم. پلاستیک و کارتن جمع می کردم و به مردی می فروختم.

چطور دستگیر شدی؟

روی گاری ام عکس زورو بود و در محل قتل جاماند. به همین خاطر خیلی زود شناسایی شدم. همه زباله گرد ها به خاطر عکس زورو گاری مرا می شناختند.

از زندان بگو.

خمار بودم و شب های اول به خودم می پیچیدم. دارو خوردم و حالم کمی بهتر شد. به دلیل این که سنم کمتر از بقیه بود، به من زور می گفتند و لباس زندانیان سابقه دار را می شستم و برایشان غذا درست می کردم. یک بار خواستم یکی از زندانیان زورگو را با چاقو بزنم که فهمید و با چاقو روی بدنم خراش انداخت تا ادب شوم.

در این مدت با خانواده ات ملاقات کردی؟

در این هشت ماه که زندانم هیچ کدام از اعضای خانواده ام به ملاقاتم نیامدند و برایم کلی حسرت مانده و مادرم حتی نمی خواهد مرا ببیند و یک بار هم به ملاقاتم نیامده است. حسرت دیدنش می ترسم به دلم بماند.

فکر می کنی بخشیده شوی؟

امید ندارم. در دادسرا بچه های آن مرد گفتند که مرا اعدام می کنند. با شنیدن این حرف ها به شدت ترسیدم و هر شب خواب صحنه اعدام را می بینم.

شرایط شکننده فرزند در برابر ازدواج دوباره

حبیب ا... صادقی / بازپرس دادسرای جنایی تهران

در این پرونده، متهمی 19 ساله به اتهام قتل مردی که دو دهه از خودش بزرگ تر است بازداشت شده. مصرف مخدر شیشه، نقطه مشترک ارتباط آن ها بود و همین شیشه هم باعث قتل شد. متهم دارای یک گسیختگی خانواده است. پدرش فوت کرده و مادر نتوانسته بعد از آن با فرزندش رابطه عاطفی برقرار کند.

حتی برای بهتر شدن شرایط دوباره ازدواج کرده، بی آن که به عواقب آن فکر کند و بفهمد که پسرش می تواند با ناپدری کنار بیاید یا نه؟ از سوی دیگر پسر غم پدر را داشته و نمی توانسته تحمل کند که یک مرد غریبه جای پدر را در کنار مادر بگیرد. از وجود آن مرد بیم داشته که نکند او و مادرش را از هم جدا کند.

پسر نوجوان به فرار از خانه فکر و چند بار آن را اجرا کرده و آخرین بار تصمیم می گیرد دیگر به خانه برنشود. برای این که دردهایش را فراموش کند به ارتباط با افراد غریبه و بزرگ تر از خود رو می آورد و از طرفی برای فراموش کردن مسائل خود اشتباهی به ورطه مصرف مواد می رود. همین باعث شده که سر مواد با فردی معتاد درگیر شود و او را به قتل برساند.

فرزندان تک سرپرست روحیه حساس و شکننده ای دارند و والدین برای ازدواج دوباره باید جوانب احتیاط را رعایت کرده و فرزندان را برای ازدواج دوباره خود آماده کنند.

منبع: جام جم آنلاین

به "موادم را دزدید، کشتمش" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "موادم را دزدید، کشتمش"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید